آه ای زمین کربلا  با ما مدارا کن

آوارگی تا کوفه و تا شام نزدیکه

ای خار و سنگای بیابون مهربون باشید

پاهای دخترهام کوچیکه

ای ‌شعله میشه موی طفلی رو نسوزونی؟

وقتی که فردا تشنگی تاب از حرم میبُرد

ای حرمله وقتی گلوی اصغرو دیدی

ای کاشکی تیرت به من میخورد

آقا به شما که سه شعبه زدند! آخه روایت میگه مثل فردایی، فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ یک تیر سه شعبه ای زدند؛ مسموم!! فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ الشریف.به خواهرش چی گفت امشب؟! زینبم!

فردا که سرها رفت به نیزه؛ زینب! علمدار حرم باش

دنیا شکسته بیعتش رو؛ اما تو با من هم قسم باش

آه از غروبی که سرم رو نیزه‌ها میره

چشمم به سوی خیمه ها و قلب من پر آه

وقتی بسوزه معجرا توو شعله‌ی غارت

از چشم این مردم معاذ الله

غارت کنید هرچی که میخواهید از جسمم

این: پیرهن این‌‌ هم: عمامه این: عبای من

اما مبادا چشمتون به خیمه ها باشه

خیلی میترسن بچه‌های من

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

مکن ای صبح طلوع

عصر فردا بدنش زیر سُم اسبان است

مکن ای صبح طلوع

بعضی ها آمدند ، یکی گفت من عیال دارم، یکی گفت من دِین دارم اجازه بده من برم!! آقا هم به همه فرمود برید فقط انقدر دور بشید که صدای غریبیِ منو نشنوید! اصحاب باوفاش موندن باهاش

طبری نوشته آقایِ ما اصحاب رو جمع کرد، زن و بچه ش هم بودند. شروع کرد با اصحاب حرف زدن ، شب فرا رسیده از این فرصت استفاده کنید ، برید به شهرهاتون جا خوردند اصحاب امام حسین! (نکنه آقا داره مارو بیرون میکنه؟!!) بعد فرمود هر کدام از شما دست یکی از زن و بچه ی منو بگیره بره، اینا فقط منو میخوان! اگر سرِمن بالای نیزه بره با کسی کاری ندارند، شما برید!! چه حالی به اینها دست داد برادرهاش بلند شدند، پسرهاش، بچه های عبدالله بن جعفر، اصحابش دونه دونه صحبت کردند اولین کسی که بلند شد یه جمله گفت: ما برا چی تنهات بذاریم؟ برای اینکه بعد از تو زنده بمونیم؟!! خدا اون روز رو نیاره!! کی گفت این حرف رو؟ عباسش گفت .

اصحابش دونه دونه حرف زدند، خودش به بنی عقیل فرمود: شماها برید، مسلم شهید شده، کافیه برای شما اینها گفتند یا اباعبدالله! فَمَا یَقُولُ اَلنَّاس! مردم چی میگن؟ میگن إِنَّا تَرَكْنَا شَیْخَنَا وَ سَیِّدَنَا ما آقای خودمون رو تنها گذاشتیم؟ فقبح الله العیش بعدك زشت باد زندگی بعد از تو، خدا اون روز رو نیاره. مسلم بن اوسجه بلند شد ، سعید بن عبدالله بلند شد ، همه شون شروع کردند حرف زدن، به زینب دلداری دادند گفتند زینب ما نمیریم. همه شون هم میگفتند والله لا نفارقک ما از تو جدا نمیشیم.

حسین جان ما با گلوهامون ، با پیشونی هامون، با دست هامون از تو دفاع میکنیم، بعضی هاشون گفتند اگر اسلحه نداشته باشیم سنگ میندازیم سمت اینها

 


آئین مستان ای ,رو ,، ,هم ,دونه ,اصحاب ,بلند شد ,از تو ,خدا اون ,سه شعبه ,روز رومنبع

متن روضه سالروز تخریب قبور انمه بقیع - غمِ فراقِ تو اصلا برام کم نگذاشت - حیدر خمسه

متن سینه زنی واحد سالروز تخریب قبور انمه بقیع - من بقیعم همون زمینِ پر ستاره - میثم مطیعی

متن روضه شهادت امام علی(ع) - امشب این خانه باز پُر شده از - محمود کریمی

متن سینه زنی شور شهادت امام علی (ع) - علی تنها وسطِ یه جاده - محمود کریمی

متن سینه زنی شور شهادت امام علی (ع) - خداحافظ ای تنهایی ها - محمود کریمی

متن سینه زنی زمینه شهادت امام علی (ع) - به علی دستامو ول نکن - جواد مقدم

متن سینه زنی شور شهادت امام علی (ع) - حبل المتین .. علی - محمود کریمی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گستره ی وب بیا برا خرید تکین مال atlasstone | سنگ اطلس مجله درمانی آژانس مسافرتی قصران گشت آموزش صفر تا صد کیک بوکسینگ صفحه اصلی بهترین لوازم صوتی و تصویر دنیا طراحی سایت حرفه ای - طراحی سایت اختصاصی - سئو سایت هتل ایرانیان قزوین