شب پنجم محرمِ امشب برا عبدالله بن حسن کم نذار ؛صاحب مجلس امشب باباش امام حسنِ اصلاً روضۀ شب پنجم ، روضۀ غربت و بی کسیِ

سید بن طاووس نوشته : لشکر دشمن یه وقفۀ کوتاهی ایجاد کردن شروع کردن حسینُ نگاه کردن ، دوباره برگشتند ، دورش شلوغ شد. طمع کارا نگاه میکردن؛ یکی برا انگشترش نقشه میکشید ! یکی به خیمه هاش نگاه میکرد ، به دخترام قول دادم براتون گوشواره میخرم چرا بخرم؟

عبدالله نوجوان نابالغی بود ، سنی نداشت . تا دید عمو رو دوره کردند از خیمۀ زنها بیرون زد نتونست غربت عموشُ ، غربت امام شُ تماشا کنه گفت میرم هر جوری هست هر کاری ازم برمیاد انجام میدم، اگه یه شمشیر هم کمتر به عموم بخوره بازهم یه شمشیرِ شروع کرد دویدن ، با تمام وجود میدوید!

جوونها، غیرتی ها، امام حسینی ها! عبدالله میدونست اگه بلایی سرِ عمو بیاد دیگه خیمه ای باقی نمیمونه دیگه حریمی نمی مونه! آخه یه روزی هم به خیمه ی بابای غریبش حمله کردند ، هیچکس نبود از امام حسن دفاع کنه

شیخ مفید در ارشاد نوشته: غارتگرا ریختن تو خیمۀ امام حسن غارت کردند، جانمازُ از زیر پاش کشیدند! یه نامردی اومد با خنجر به پای حسن بن علی ضربه زد. برا عبدالله اینهارو تعریف کردند که فقط به همین اکتفا نکرد بی حیا عبای امام حسنُ از دوشش کشید! آقای غریب ما همینجور بدون عبا روی زمین نشته بود! چقدر تنهایی! چقدر غربت!!
عبدالله دید اگه تو خیمه ها بمونه، این خیمه ها بعدِ عمو به غارت میره؛ تازه بعد غارت یه اتفاق های دیگه هم می افته! گفت طاقت ندارم ببینمعمو؛

همان بابایِ من از داغِ سیلی سوخته کافیست

چگونه شاهدِ سیلی زدن، چشمِ ترم گردد

من غیرت دارم نمیتونم ببینم دخترای تورو سیلی بزننخلاصه عبدالله بیرون اومد، زینب میدوید زینب صداش میزد عزیز دلم سمت گودال نرو ، برگرد! (عمه مگه نمیبینی تنها شده ، زخمی شده ، عموم رو زمین افتاده ، دورَش کردن ) همچین که رو به قتلگاه می آمد هی صدا میزد: عمو ازت جدا نمیشم ! عمو جونم داشتم جا میموندم، اما خودمو رسوندم، دیگه تنها نیستی پسرت داره میاد آره منم پسرتم منم پسرِ حسینم تو منو بزرگ کردی ، تو به من از پسرهات بیشتر محبت کردی ولی عمو چرا بین پسرها فرق گذاشتی؟! همه باید شهید میشدن جز من؟ من بعد تو این دنیارو نمیخوام عمو تو همه کس منی، دار و ندارمی، امامی، عمومی، بابامی، تو نباشی دنیا رو نمیخوام

سنم کمه ، اما غرورُ خوب میفهمم

سنم کمه ، اما عمو جون دل که دارم من

تو زیر دست و پایی و تو راهِ عشقِ تو

یک جونِ ناقابل که دارم من

دنیا بدون تو برا من سرد و تاریکِ

وقتی ازم دوری بهم اندوه نزدیکِ

شرمنده ام که مایه ی شرم شما میشم

شرمنده ام دستام کوچیکِ

رو خاکا اُفتادی عمو جون

پیراهنت پاره ست بمیرم

باید سپر شم واسه ی تو

باید بیام اروم بگیرم

انقدر دوید ، تا کنار قتلگاه ایستاد نگاه کرد؛ جا خورد!! چه خبره؟! نامردا دارین با عموم چیکار میکنین؟ یه صحنه ای خیلی اذیتش کرد. میدونین چی دید؟

مُردم برای اون نگاه آخرت مولا

به بی پناهیِ حرم هی خیره میمونه

چشم تو که بسته بشه پای حرومی ها

وا میشه دنیا تیره میمونه

عمو جونم سؤال دارم! نمیتونم بفهمم اینها چرا دست از سرِ تو برنمی دارن؟ آخه چرا اینجوری میکشین عموی منُ

اینها چرا دست از سرِ تو برنمی دارن؟

از پیکرِ صد پاره ی تو کِی جدا میشن؟

من از خجالت جون میدم وقتی که می بینم

خیره به سویِ خیمه ها میشن

عمه برایِ من دعا کن

عمه دعا کن زود بمیرم

عمه دعا کن حاجتم رو

با دستایِ خالی بگیرم

یه وقت عبدالله دید هرکی با هر چی میتونهمیزنه! گفت غریب گیر آوردی؟ مظلوم گیر آوردی؟ مگه نمی بینید میگه جگرم دارهمیسوزه! چرا به جایِ اینکه آبش بدید با نیزه میزنیدش؟ پسر پیغمبرِ ها! چرا بهجایِ اینکه زیر بازوهاش رو بگیرید بلند کنید، با شمشیر به بازوهاش میزنید؟ یکدفعه چشمش خورد به یک نامردی که شمشیرُ بالا برد. گفت مگر من مرده باشم عموی منُبکشی ای زاده! شمشیر رو به قصد حسین بن علی پایین آورد ؛ دستُ سپر کرد ، دستکوچکش به پوست آویزان شد

صدا زد ، مادر !! ای مادرِ بازو شکسته! بازوی منم شکسته شد بچه اُفتاد رو بدنِ امام حسین ، آقا برادر را به سینه چسبانید ، شروع کرد باهاش حرف زدن: آره عزیرم، الان میریم پیش مادر ، صبر داشته باش پسرم ، چیزی نمانده بری پیش بابای غریبت عبدالله حاجتش رو گرفت، زودتر رفت؛ باز هم حسین تنها ماند عبدالله ندیدی دیگر چی شد ولی زینب دید!

چو دید زینبِ حزین

سنگِ جفا و شاه دین

حسینش افتاده زمین

کشید ناله ای خدا ، چند نفر به یک نفر؟

سنگِ یکی به روی او

دستِ یکی به موی او

دستِ یکی به پیرُهن

به روی سینه جایِ پا ، چند نفر به یک نفر؟

به روی خاک ها سرش

شمر به دست خنجرش

یکی پیِ عمامه اش

یکی به دنبال عبا ،چند نفر به یک نفر؟

پیش نگاه مادرش

جدا شد از قفا سرش

اهل حرم به سر ن

صدا زدند بچه ها چند نفر به یک نفر؟

ثارالله ثارالله ثارالله

تنت به رویِ خاک بیابون اباعبدالله

سرت به نی ها ، زخمی و پرخون

بیا نگار آشنا ، شبِ غمم سحر نما

مرا به نوکری خود ، شها تو مفتخر نما

ای گل وفا حسین

معدن سخا حسین

میکشی مرا حسین

 


آئین مستان ، ,تو ,عبدالله ,عمو ,رو ,ها ,یکی به ,به یک ,یک نفر؟ ,نفر به ,سنم کمهمنبع

متن روضه سالروز تخریب قبور انمه بقیع - غمِ فراقِ تو اصلا برام کم نگذاشت - حیدر خمسه

متن سینه زنی واحد سالروز تخریب قبور انمه بقیع - من بقیعم همون زمینِ پر ستاره - میثم مطیعی

متن روضه شهادت امام علی(ع) - امشب این خانه باز پُر شده از - محمود کریمی

متن سینه زنی شور شهادت امام علی (ع) - علی تنها وسطِ یه جاده - محمود کریمی

متن سینه زنی شور شهادت امام علی (ع) - خداحافظ ای تنهایی ها - محمود کریمی

متن سینه زنی زمینه شهادت امام علی (ع) - به علی دستامو ول نکن - جواد مقدم

متن سینه زنی شور شهادت امام علی (ع) - حبل المتین .. علی - محمود کریمی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش انواع کتابخانه بهار بهترین رمان ها ارز دیجیتال - بیت کوین azarca1001.rozblog.com ارایشی Nalax7b5jf situs شرکت فنی اطلاعات پارس ibrahemsahki.rozblog.com مجله اینترنتی وارتان